.::لحظه های کال::.

..:::قل اِنّما الغیبُ لِله،فانتظِروا اِنی معکم مِن المنتظِرین:::..

.::لحظه های کال::.

..:::قل اِنّما الغیبُ لِله،فانتظِروا اِنی معکم مِن المنتظِرین:::..

آقا ! اجازه

هو المنتظر
1.

25 روز از سال جدید میگذره ...تازه این هفته یه ذره برنامه های من منظم شده ...جنبه تعطیلات رو ندارم !
از دوشنبه هم که دنبال مطلب می گردم برای 2 تا کنفرانس و به هیچ چیز دیگه ای فکر نمی کنم !
نمی دونم به فکر قاجار و فتعلی شاه باشم  !
یا امیل دروکیم و ماکس وبر و نظرات جامعه شناسی شون !
قبلش هم که برای کنفرانس دوست محترم ام مشروطیت رو دوره می کردیم و هنوز هم معلوم نکردیم اثرات سیاسی و اقتصادی و ...مشروطیت چی بوده!
اون قدر ! اطلاعات و علاقه ام به مباحث زیاده !!! که برای تحقیق و کنفرانس های بقیه رفقا  مطلب جمع می کنم ...اون وقت خودم موندم !
.
چهار شنبه صبح با سر و صدای  کوچولوهای بنفش پوش و شعار
"انرژی هسته ای حق مسلم ماست "
بیدار شدیم ...کار جالبی بود .یه راهپیمایی چند دقیقه ای با همراهی مادران محترم !
و خب البته عرض تبریک ...

دنیا که هنوز داره بررسی می کنه و خیلیا باورشون نشده ...

2.

" آقا اجازه !ما دلمان تنگ می شود..."

آقا!اجازه.کاش ما آنقدر لاف زن بودیم ،که حداقل از این خالی ها می بستیم...

آقا!اجازه.ما دلمان تنگ نمی شود!

آقا ما اصلا دل نداریم که تنگ شود.

آقا!اجازه.تکلیف ما چیست؟

.

آقا !خیلی آقایید...

 

بسم الله

هو الاول
1.
برای شروع روز و ساعت خاصی لازم نیست
فقط تصمیم می خواد .
 اما اینکه چطور شروع بشه می تونه شروع را عقب بندازه
چند روزیه دنبال یه مطلب می گردم برای اینجا
همون طور که در توضیحات نوشتم شماره 1 روزمرگیه و اتفاقاتی  که می افته
و مشکل هم همین شماره 1 بود که عادت به نوشتن خودمونی و در مورد حاشیه ها ندارم
ولی خب تمرین می کنم !!!


2.
 امروز20 فروردین بود با اتفاقاتی متفاوت
سالگرد قطع رابطه سیاسی ایران و امریکا (1359)
اشغال بغداد توسط متجاوزان (1382)
شهادت سید شهیدان اهل قلم ،سید مرتضی آوینی (1372)
روز هنرو انقلاب اسلامی
.
با دو اتفاق اول فعلا کاری نیست .
می ماند دو اتفاق دیگر که به دلیل شهادت شهید آوینی این روز ، روز هنر و انقلاب اسلامی ،نامیده شده است .
سید مرتضی راهمه با روایت فتح  می شناسند ومن هم . نام سید شهیدان اهل قلم ، همواره برایم عجیب بود . که اثری از نوشته هایش در اطرافم نمی دیدم
چند باری به شماره های قدیمی مجله سوره سر زدم و اما چیزی نفهمیدم .
 در گذشته ای نه چندان دور تصمیم گرفتم بشناسمش ...سید شهیدان اهل قلم را ...
فردی آگاه و اهل درد ...با علم نو ...قلمی زیبا ...نوشته هایی  عمیق و زیباتر ...
گروهی هم از هم سن و سال هایم به سراغش آمده بودند . نامش را ..یادش را ...و آثارش را ترویج می کردند .
سید مرتضی بسیار خوب تکلیف را شناخته بود ...آنجا که لازم شد دوربین را برداشت _زمانی که همه اسحله گرم برداشتند _تا امثال من امروز حداقل تصویری داشته باشیم از دورانی که نبودیم اما بخش مهمی ازحال و آینده مان را جهت داد.
و افرادی را ببینیم که یافتنشان امروز به کیمیا می ماند
و نوشت ...از کمبود هایی که در عرصه فرهنگ بود ...گامی نو ...البته با طرف دارانی معدود
برای آینده هم راه را نشان داد .
خطر ها را مشخص کرد و بعد ازدوران جنگ نیز یاد آوری کرد که شهادت چیزی نیست که فراموش شود
آروزیی بعید نیست ...و باید مرد قبل از مرگ تا منشا حیات بود 
.
خرده می گیرند که " او " 12 سال پیش رفت ...چرا امروز بر اندیشه هایش پای می فشارید ؟!
من هم می پرسم ...شما فردی را نشانم دهید که چون او باشد در زمانه ما ...آگاه ...مسئولیت شناس ...با دیدی به وسعت حال و آینده ...

 که بتواند بنویسد بدون اغراض شخصی ..
ایراد هایی که بر هنر ما وارد بود را برطرف کند ...و هنر و فرهنگ مان را  انقلابی بخواهد و  اسلامی ...در عمل و نه در حرف
.
سید مرتضی آوینی یک الگو است ...
که باید عملا یادش کنیم ...