.::لحظه های کال::.

..:::قل اِنّما الغیبُ لِله،فانتظِروا اِنی معکم مِن المنتظِرین:::..

.::لحظه های کال::.

..:::قل اِنّما الغیبُ لِله،فانتظِروا اِنی معکم مِن المنتظِرین:::..

بسم الله

هو الاول
1.
برای شروع روز و ساعت خاصی لازم نیست
فقط تصمیم می خواد .
 اما اینکه چطور شروع بشه می تونه شروع را عقب بندازه
چند روزیه دنبال یه مطلب می گردم برای اینجا
همون طور که در توضیحات نوشتم شماره 1 روزمرگیه و اتفاقاتی  که می افته
و مشکل هم همین شماره 1 بود که عادت به نوشتن خودمونی و در مورد حاشیه ها ندارم
ولی خب تمرین می کنم !!!


2.
 امروز20 فروردین بود با اتفاقاتی متفاوت
سالگرد قطع رابطه سیاسی ایران و امریکا (1359)
اشغال بغداد توسط متجاوزان (1382)
شهادت سید شهیدان اهل قلم ،سید مرتضی آوینی (1372)
روز هنرو انقلاب اسلامی
.
با دو اتفاق اول فعلا کاری نیست .
می ماند دو اتفاق دیگر که به دلیل شهادت شهید آوینی این روز ، روز هنر و انقلاب اسلامی ،نامیده شده است .
سید مرتضی راهمه با روایت فتح  می شناسند ومن هم . نام سید شهیدان اهل قلم ، همواره برایم عجیب بود . که اثری از نوشته هایش در اطرافم نمی دیدم
چند باری به شماره های قدیمی مجله سوره سر زدم و اما چیزی نفهمیدم .
 در گذشته ای نه چندان دور تصمیم گرفتم بشناسمش ...سید شهیدان اهل قلم را ...
فردی آگاه و اهل درد ...با علم نو ...قلمی زیبا ...نوشته هایی  عمیق و زیباتر ...
گروهی هم از هم سن و سال هایم به سراغش آمده بودند . نامش را ..یادش را ...و آثارش را ترویج می کردند .
سید مرتضی بسیار خوب تکلیف را شناخته بود ...آنجا که لازم شد دوربین را برداشت _زمانی که همه اسحله گرم برداشتند _تا امثال من امروز حداقل تصویری داشته باشیم از دورانی که نبودیم اما بخش مهمی ازحال و آینده مان را جهت داد.
و افرادی را ببینیم که یافتنشان امروز به کیمیا می ماند
و نوشت ...از کمبود هایی که در عرصه فرهنگ بود ...گامی نو ...البته با طرف دارانی معدود
برای آینده هم راه را نشان داد .
خطر ها را مشخص کرد و بعد ازدوران جنگ نیز یاد آوری کرد که شهادت چیزی نیست که فراموش شود
آروزیی بعید نیست ...و باید مرد قبل از مرگ تا منشا حیات بود 
.
خرده می گیرند که " او " 12 سال پیش رفت ...چرا امروز بر اندیشه هایش پای می فشارید ؟!
من هم می پرسم ...شما فردی را نشانم دهید که چون او باشد در زمانه ما ...آگاه ...مسئولیت شناس ...با دیدی به وسعت حال و آینده ...

 که بتواند بنویسد بدون اغراض شخصی ..
ایراد هایی که بر هنر ما وارد بود را برطرف کند ...و هنر و فرهنگ مان را  انقلابی بخواهد و  اسلامی ...در عمل و نه در حرف
.
سید مرتضی آوینی یک الگو است ...
که باید عملا یادش کنیم ...
 

نظرات 10 + ارسال نظر
reza یکشنبه 20 فروردین 1385 ساعت 11:07 ب.ظ http://www.lllabadancitylll.blogsky.com

salam doste aziz
weblog shoma khili jalebe omidvaram hamisheh mivafagh bashid

اشکان یکشنبه 20 فروردین 1385 ساعت 11:59 ب.ظ

اینم یه فیلتر شکن برا شما چون وبلاگ جالبی داری

http://www.mymihan.com

تنهاترین تنهایان دوشنبه 21 فروردین 1385 ساعت 12:05 ق.ظ http://tanhatarinetanhayan.mycloob.com

سلام دوست من ...
وبلاگ زیبایی دارید بهتون تبریک میگم ...
پندار ما این است که ما مانده ایم و شهدا رفته اند اما حقیقت آن است که زمان ما را با خود برده است و شهدا مانده اند ... روحش شاد و یادش گرامی باد ...
موفق باشید ... یا حق.

منتظر* دوشنبه 21 فروردین 1385 ساعت 12:26 ق.ظ

سلام
خوش اومدی...اونور که به ما نمیخوردی
شاید اینور حرف همو بفهمیم....
التماس دعا

مصیبت دوشنبه 21 فروردین 1385 ساعت 09:55 ب.ظ http://ansar.mycloob.com

سلام
بازم که به ما سر نزدی؟

مهدی سه‌شنبه 22 فروردین 1385 ساعت 04:14 ب.ظ http://mahdideh.persianblog.com

پای ما لنگ است و منزل بس دراز / دست ما کوتاه و خرما بر نخیل... یا حق

مهدی سه‌شنبه 22 فروردین 1385 ساعت 04:17 ب.ظ http://mahdideh.persianblog.com

رخست دهی نشانت را نشان رفقا دهم رفیق... یا حق

مهدی کامیار سه‌شنبه 22 فروردین 1385 ساعت 06:42 ب.ظ

سلام
تا به حال اینطوری ندیده بودم کسی راجع به آوینی صحبت کنه.
ای ول
علی یارتون

رضا جعفری چهارشنبه 23 فروردین 1385 ساعت 11:21 ق.ظ http://savadeayene.blogfa.com

سلام. حال شما؟ ممنونم که سرزدی و منو به پیوندهای خودت اضافه کردی. بلاگت ادبیه یا سیاسی یا هردو یا هیچکدام؟ منم شما را ان شاء الله به پیوندهام اضافه میکنم.یاعلی

شاگرد(مجنون سابق!!!) چهارشنبه 23 فروردین 1385 ساعت 03:40 ب.ظ http://1thlouh.blogspot.com

للحق
اگه للحقه که، نباید چیزی بنویسم و رد بشم مثل خیلی جاهای دیگه و چون می‌دونم که باید اون اولش این طوری شروع بشه و با للحق، حرف زیادی نمی‌زنم و می‌رم سر بقی‌یش و به نوعی فرع مطلب.
بدون تعارف و رو در بایستی، حالم به هم خورد و بپذیر که دیگه تحمل همچه چیزهایی برام خیلی سخته. کامنتا بیشتر. بیشتر بیشتر بیشتر...
بعدش‌م این که، من نمی‌دونم باید می‌دونستم یا نه که باید بدونم همچه جایی رو اشغال و بل غصب کردی. ولی اتفاقی و به روشی بدوی‌تر ازاون چیزی که فکرش رو می‌کنی؛ فهمیدم.
می‌تونی بری جای دیگه و راحت و بل خلاص. حواست نره ولی، که لینک اضافی خاموش!...
زیاده هم هر چی باشه جسارت نیست و حداقل اینو برای خودم قائلم.
موفق باشی و التماس دعا
یا هو

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد